جدول جو
جدول جو

معنی پنبه دانه - جستجوی لغت در جدول جو

پنبه دانه
دانه های پنبه که به مصرف خوراک دام می رسد و روغن آن برای طبخ غذا و نیز در صابون پزی به کار می رود، پنبه تخم
فرهنگ فارسی عمید
پنبه دانه
(پَمْ بَ / بِ نَ / نِ)
تخم پنبه. بزر پنبه. بذر پنبه. ککچه. فرزع. خیسفوج. (منتهی الارب). حب القطن. حب ّ قطن:
ماهها باید که تا یک پنبه دانه زآب و خاک
شاهدی را حلّه گردد یا شهیدی را کفن.
سنائی.
تجرید، پنبه بیرون آوردن از پنبه دانه. (منتهی الارب).
- امثال:
شب پنبه دانه در می نماید.
شتر در خواب بیند پنبه دانه.
ز کوه تخم مرغ یک پنبه دانه است
لغت نامه دهخدا
پنبه دانه
تخم پنبه بذر پنبه پنبه تخم
تصویری از پنبه دانه
تصویر پنبه دانه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(پَمْ بَ / بِ)
سبدی که زنان ریسنده دارند پنبه را
لغت نامه دهخدا
(پَمْ بَ / بِ دَ)
پنبه دهن:
پنبه دهانی به زمان دراز
با همه کس گرم سر و سوزساز.
امیرخسرو (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(پَمْ بَ / بِ دَ هََ)
پنبه دهان. کنایه از کم گو و کم سخن. (غیاث اللغات) :
پنبه دهنا کدام روئی
سوزن پلکا کدام سوئی ؟
امیرخسرو (از آنندراج).
از دو بیت شاهد پنبه دهان و پنبه دهن معنی مفهوم نمیشود، محتاج تأیید است
لغت نامه دهخدا
(اَ خا)
که حشو از پنبه دارد. صاحب حشو از پنبه: قباء پنبه دار. تنبان پنبه دار.
- پنبه داردوزی، دوختن پنبه بحشو لباس و مانند آن.
- پنبه دار کردن، پنبه گذاشتن، نهادن پنبه بحشو لباس و مانند آن
لغت نامه دهخدا
تصویری از پنبه دان
تصویر پنبه دان
سبدی که زنان ریسنده پنبه را در آن نهند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پنبه دهان
تصویر پنبه دهان
کم گوی کم سخن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پنبه دهن
تصویر پنبه دهن
کم گوی کم سخن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پنبه دار
تصویر پنبه دار
آنچه آگندگی از پنبه دارد که حشو از پنبه دارد: (قبای پنبه دار)
فرهنگ لغت هوشیار